محل تبلیغات شما

با پوزش از مناسب نبودن شرایط، برای نشر کامل نامه تیر ماه 1397خودم خطاب به مسوولین ارشد (با ملاحظاتی که رعایت آن ها را لازم می دانم)؛ از این رو تنها به ذکر نکاتی از آن بسنده می شود:

 

1)    جامعه ایرانی شایسته نیست مجددا با چشمانی بسته به سوی انتخاب بدیل های فاشیستی، استبدادی و یا رژیم های سکولار دین ستیز و . برود. چنانچه در روش ها نیز نباید با تکیه بر زور و خشونت با آن چه زور و خشونت می نامیم، مبارزه شود.

 

2)    با نگاهی عمیق تر به مشکلات جامعه ایرانی می توان در نگره ای مدیریتی و کلی به ابر بحران ها» ی ذیل به عنوان اصلی ترین مسائل پرداخت:   

1 – بحران در اقتصاد و مدیریت،

2 – بحران در مشروعیت مردمی

3 – بحران در ت خارجی

4       – بحران ناشی از ابهام نسبت به آینده کشور

5- بحران در جریان اصلاحی کشور.

 

3)    هزینه تنازعات و جنگ های پیوسته در طول بعد از انقلاب، ممکن است برخی با وصف انقلابی گری، ناسازگاری را به ماهیت اسلام و جمهوری اسلامی؛ در دنیای مدرن مربوط بدانند! که البته این بد ترین نوع دفاع از جمهوری اسلامی و به معنای تعطیلی آن است.

 

4)    ایجاد یا به تعبیر صحیح تر تشدید مشکلات محیط زیستی مانند: وخامت وضعیت آب، هوا، خاک ، خشک سالی و . ، به اقتصاد ملی، اقتصاد خانوار های روستایی بویژه کشاورزان، و به آرامش و سطح رضایت مندی عموم مردم و نیز سطح تحمل آن ها آسیب زده است و سوء مدیریت مدیران آن را تقویت کرده است.

 

5)    نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور گرفتار کندی و کهولت شده است، که نتیجه آن کم نصیب بودن امور کشور از تدبیر و خرد است. ما در مسائل گوناگون کشور از ابتدای انقلاب نتوانسته ایم تصمیمات استراتژیک به موقع و درستی بگیریم.

 

6)    بلاتکلیف ماندن مبادلات مالی و پولی کشور با سایر کشورها و بانک های جهانی(از جمله FATF)، ایران و ایرانیان را از مبادلات پولی و مالی کم نصیب نموده و در آینده ای نه چندان دور بیش از این هم محروم می سازد.

 

7)    با تاسف باید گفت؛ ایران طی سال های اخیر از یک کشور در حال توسعه به کشوری توسعه نایافته و عقب مانده تبدیل شده است. در این راه مفروضات ایدئولوژیک عاری از حقیقت و واقعیت بسیاری وجود داشته و دارد. برای کنار گذاردن برخی توهمات موثر در توسعه نایافتگی، ابتدا باید آن ها را نیک فهم کرد، ازجمله باید پذیرفت که توسعه امری فقهی و الهی نیست، بلکه آن امری بغایت عرفی و عقلانی است. اما با تاسف توسعه ایران پس از انقلاب فدای تئوری غلط حاکمان و نیز باورهای غلط رایج در بین مردم شده است.

 

8)    ایجاد انحصار در عرصه قدرت و جلو گیری از گردش نخبگان در نتیجه قانون نظارت استصوابی» که بزرگترین سهم از فساد انگیزی را در عرصه ی ایران معاصر بر عهده داشته است، این ابزار غربال گر ی، گردش نخبگان را در اداره کشور با ممنوعیت روبرو ساخت و انحصار قدرت در دست تعدادی معین، به طغیان آنان و فساد نهادینه شده در سیستم حکومتی و ادرای کشور یاری رسانده است.  

 

9)    پیدایش خستگی اجتماعی بویژه خستگی از ایدئولوژیک بودن قدرت خشن و رادیکال مذهبی، در نتیجه مداخلات غیر موجه در زندگی شخصی مردم به نام دین و ت، گرفتن شادی مردم و سوگمند نمودن جامعه ایرانی، رقم خوردن ناکارآمدی اقتصادی، اجتماعی ، ی و فرهنگی به نام دین، اعمال مجازات های خشن و ناعادلانه و البته غیر انسانی به نام مجازات شرعی و بسیاری موارد دیگر که به نوعی کاملا غیر ضروری نیروهای کنشگر اجتماعی را درگیر نموده است؛ نوعی بیزاری و تنفر را رشد داده و بویژه نسل های پس از انقلاب را سرخورده و افسرده نموده است. موضوعی که از مقدمات تغییر نظامات ارزشی و واژگونی فرهنگی بشمار می رود.

  

10)                       محدود ساختن آزادی های اجتماعی مانند: ممنوعیت گردش آزاد کارشناسی در سیستم اداری، ایجاد محدودیت برای پوشش اختیاری ن، جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات و . ، محدود ساختن آزادی های ی مانند: وجود موانعی در آزادی بیان، جلوگیری از تحزب واقعی و شکل یافتگی مردمان، امتناع از پذیرش مشارکت ی مردم، جلوگیری از دگر اندیشی، دگر باشی و نقد قدرت، برخورد بی ضابطه، غیر مهذب و آزاد سیستم های امنیتی با شهروندان و . . محدود ساختن آزادی های فرهنگی؛ تقید حکومت به تامین، تولید و ارائه خوراک فرهنگی استرلیزه شده و بهداشتی برای مردمان، وجود انحصار فرهنگی و مهم تر از آن رخداد خاص گرایی فرهنگی که مبنایی برای بنیادگرایی و پرورش افراطی گری است؛ مردم را با محدودیت ها و مرارت های بسیار روبرو ساخته است. 

 

11)                       گم گشتگی هویتی با بهم خوردن تعادل اجزای سازنده آن مانند: ایرانیت، اسلامیت و مدنیت؛ سبب شده است، تا هویت واحد ایران و نیز هویت فردی هر ایرانی به نفع یکی و به زیان دیگری به هم خورده و به ناسازگاری ها دامن بزند. برای نمونه مذهب گرایی ما را در مرز تنازعات بین مذهبی قرار داده است.

 

12)                       دخالت دادن آشتی ناپذیری برخی ون با مدنیت نوین و مظاهر آن مانند: اعمال نوعی تحفظ در تکنولوژی و علوم انسانی مدرن در امر حکمرانی؛ تقابل با نو اندیشی و نو گرایی ی، ممنوعیت انواع اصلاح گرایی در حوزه اندیشه و تقابل با جریانات ی - اصلاحی درون نظام، کشور را از مدنیت جدید و آشتی با دنیای جدید محروم ساخته است.

 

13)                       ناتوانی یا عدم اقبال از گفتگو با دنیا، با مردم و با اهالی ت و درایت، از مسائلی است که مسائل کوچک را به بحران بزرگ تبدیل نموده است. لازمه گفتگو فقط گفتن مسوولین و شنیدن مردم نیست. در گفتگو: شنیدن، نقد پذیری و پاسخگویی و تعامل و تفاهم و سعه صدر و نصیحت پذیری، تمکین نسبی و علمی به خواست طرف مقابل و بعضا کوتاه آمدن و عمل بر مبنای مبانی غیر خودی می تواند مناسب تر باشد. که اگر چنین می بود ما اکنون شاهد فاصله های عمیق و وحشت زا بین ملت با دولت و بین دولت با دولت ها نبودیم.

 

14)                       بازگشت سایه پر مرارت و پر هزینه تحریم های اقتصادی و جدی شدن بازگشت ظالمانه وضعیت دشوار و منحصر بفردی را پیش روی زندگی مردم قرار داده است.

 

15)                       شکل گیری ائتلاف بزرگ جنگی (اعم از روانی، اقتصادی و نظامی)علیه ایران، و سایه افکندن جنگ بر مقدرات کشور؛ موضوعی که می تواند پر خسارت بار ترین نتایج را به دنبال داشته باشد.

 

16)                       پر هزینه بودن ت خارجی ایران، در هر دو حوزه ی بلند پروازی های ناموفق در اهداف و نیز در روش های پی گیری ت خارجی، مثل پر دیپلمات بودن کشور. کافی است توجه کنیم، یکی از مسائل اصلی که منجر به سقوط اتحاد جماهیر شوروی شد، دقیقا هزینه های بالای ت خارجی آن کشور بود.

 

17)                       اگر ت خارجی را امتداد ت داخلی و متاثر از آن بدانیم، آسیب دیدگی مولفه های داخلی اقتدار ملی، ت خارجی را کم رمق و در معرض مخاطره قرار خواهد داد؛ به گونه ای که با ادامه این روند نمی تواند منافع ملی را تامین نماید.

 

)                       ایجاد فضای روانی قدرتمند در بین مردم، به طوری که ذهنیت بر عینیت» پیشی گرفته و بسیاری را متوهم نموده است؛ به طوری که سیاهی شرایط سیاه تر از سیاهی واقعی دیده می شود.

 

19)                       ناتوانی دولت و اصلاح طلبان در عمل به وعده های خود به مردم. قطعا یکی از ریشه های نا آرامی های اخیر و سبب ساز طمع قدرت ها به کشور؛ قطع امید بسیاری از مردم از اصلاحات و دولت منسوب به آنان است. جریان اصلاحات حتما نیازمند تغییرات اساسی در راهبردها، ساختار ها، یار گیری ها و کارکردهای خویش است. چرا که اولا نیاز جامعه دگر شده و ثانیا، اصلاحات موجود راه بجایی نمی برد. به همین مناسبت بسیاری از مردم نیز بدون دل دادن به دگرگونی های انقلابی در حال رشد، اصلاح نحوه اصلاحات در جامعه را خواستار می باشند.

 

20)                       تداوم تصدیق تصویر بندی شده ی (درست یا غلط) ناخوشایند و نگران کننده از آینده کشور، جوانان را با پدیده ایران به مثابه سرزمین سوخته روبرو می سازد. سرزمینی که باید از آن فرار کرد و یا به فکر ایجاد تغییراتی در آن افتاد.

 

21)                       همدستی یا همصدایی جریان تمامیت خواهی درون حاکمیت، با اپوزیسیون خارج از کشور، برای حذف جریان اصلاح طلبی؛ برای نمونه نیتی از کارکرد دولت تدبیر و امید که مورد حمایت اصلاحات بوده است و استمرار گرا خواندن اصلاح طلبان و بکار گیری قدرت شبکه مجازی در این سمت و سو؛ از عواملی است که تا حدودی افکار عمومی را مخدوش کرد. قطعا یکی از عوامل اثر گذار بر افزایش خشم مردم، حذف امید آنان از اصلاح سیستم حکومت بود.

 

22)                       اصلاحات بنیادین علاوه بر ضرورت تبدیل شدن به مطالبه سراسری و خیرخواهانه جناح اصلاحات در کشور، حتما ورود و اقدام رهبری محترم در آن اامی است؛ بسیاری از اقدامات مورد نظر تنها با خواست و اراده ایشان قابلیت اجرایی دارد. در غیر این صورت مشی اصلاحات بنیادین، اصلاحات را نجات می دهد؛ اما در زمینه نجات کشور حتما ناکام خواهد بود.

 

23)                       یاری گرفتن از دشمن برای ایجاد تغییرات، استقبال از حمله به ایران برای پیشبرد اهداف داخلی و تغییر رژیم حتما با منافع ملی و با امنیت داخلی کشور و مردم ناسازگار بلکه در تضاد آشکار است و جز خائنین به کشور نمی توانند به آن رضایت دهند.

 

24)                       اصلاحات بنیادین و عمیق مطابق خواست اکثریت مردم، چنین اصلاحاتی به خانه تکانی گسترده نیاز دارد. رویکرد فوق، به غربال گری اهالی قدرت و طرد افراد فاسد و بد نام نیاز دارد. این رویکرد به ترمیم کابینه، اصلاح مدیران میانی، تعدیل شدن ترکیب شورای نگهبان و برگزاری انتخابات آزاد، تامین آزادی های ی – اجتماعی و احیانا برگزاری تعدادی رفراندوم برای اصلاح ت های منطقه ای، رفع فشار از خانم ها در موضوع حجاب اجباری، حضور در ورزشگاه ها، آشتی با گروها و دستجات ی، کنترل گروه های تند رو و افراطی گری و . منجر می شود.

 

25)                       برخلاف تصور برخی، مردم ایران به دلیل تجربه جنگ و انقلاب، اقبال جدی به تغییرات پر هزینه ندارد و این فرصت مغتنم برای رویکرد اصلاحی فوق خواهد بود.

 

 26)                        بایسته های اخلاقی و ارزشی حکمرانی خوب، راه کار متفاوتی را می توان دنبال کرد: گفتگوی ملی با محوریت خواست مردم» از راه گفتگوی مستقیم . با مردم و برگزاری رفراندوم را پیشنهاد می نماید. در این پیشنهاد، اجابت خواست مردم» اصل قرار می گیرد.

رویکرد نوین به روز دانش آموز

پدیده «تربیت» در آموزش و پرورش

بیست نکته در مورد ارزش ها و نظام های ارزشی انسان

های ,  ,                       ,کشور ,مردم ,ها ,است   ,ت خارجی ,شود   ,آزادی های ,و نیز ,محدود ساختن آزادی ,                       اصلاحات بنیادین

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سردار دلها به خاطر تو