محل تبلیغات شما

یکی از بحران های جاری در کشور و انقلاب بحران خیز آن، بحران در جریان اصلاحی کشور است. جهت گیری جناحی و فشار حاکمیت برای یکسان سازی جریان فکری قدرت، تا کنون با تدبیر صبورانه و مستمر رهبران اصلاحات و نیز با حمایت و همراهی مردم خنثی شده است و جریان مستمر و تقسیم کننده مردم بر دو، که از اول انقلاب موتور آن روشن شده بود؛ در این نقطه و در این خصوص به خاموشی و توقف عملی گرائید. از این رو با رد صلاحیت اهالی اصلاحات برای پست های کلیدی، سیطره امنیتی و نظارت استصوابی در انتخابات ها، محاکمه های فردی و گروهی، زندان کردن و محصور نمودن افراد و محدود سازی رهبران این جریان و . به یاری خداوند هیچ یک از اقدامات فوق و نیز مجموع آن ها با هم، قادر نبودند تا حذف جریان اصلاحی کشور را به انجام برسانند(هر چند در این راه افراد بسیاری هزینه های سنگین آن را پرداختند).

سبب ماندگاری این جریان فکری، به رغم قطع نسبی پیوند با ایدئولوژی حکومت و با نهاد قدرت؛ مردم گرایی»، واقعیت پذیری» و پیوند و اتصال قدرتمند آن با نهاد های مدنی جامعه» بود. این جریان با تمام محدودیت ها و محرومیت های ناعادلانه، با استعانت از قدرت ملت، نه تنها بارها توانست منویات قدرت را در انتخابات های مهم خبرگان، ریاست جمهوری، شوراها بهم بزند؛ بلکه توانست برخی از خواسته های خود را نیز محقق نماید.

علاوه بر سه گانه فوق، جریان اصلاحات در کشور با اتکاء به واقع گرایی به نوعی تجدید نظر طلبی در آموزه های دینی - مذهبی از جمله فاصله از دین حداکثری و عوام زدگی ناشی از آن، فاصله از خشونت گرایی و رو آوردن به قرائت رحمانی از دین حنیف، روی آوردن به رویه دموکراسی و مردم گرایی در برابر خلیفه گرایی با قدرت مطلقه و نیز روی آوردن به مدارا و تکثر، بجای خود شیفتگی اعتقادی و خاص گرایی دینی؛ نوعی از تحول سازنده فکری را پیگیر بود. در تعقیب این روند فکری به آرامی نوعی از سکولاریزم سازگار با فرهنگ و دین مردم نیز پذیرفته شد و این همه از اتفاق نظر و همراهی فکری اصلاح طلبی با روشنفکری دینی بود.

به جهت رویکردهای متقن فکری فوق و مقدم بر آن به جهت کارکرد سازنده و تا حدودی مطابق با منافع ملی دولت اصلاحات» بود که اقبال امیدوارانه مردم را به اصلاحات رقم زد. فراموش نکنیم ملت ایران جنگ زده و انقلاب زده اند و فراموش نکنیم با پدیده خستگی از دین روبرو هستیم! لذا مردمان این جامعه، نه رویکردهای انقلابی درون حاکمیت را بر می گزینند و نه رویکرد انقلابی مقابل نظام و کشور را انتخاب می کنند. لذا بخشی از اقبال مردم به اصلاح طلبی حتما سلبی و حاصل نه» به جریانات انقلابی و ویرانگری در کشور است و نه ااما محصول خود اصلاحات. علت بحران موجود و ناامیدی نسبی به اصلاحات را، که اوج آن شعار های داده شده بود می توان به ترتیب ذیل خلاصه نمود:

1 - همدستی یا همصدایی جریان تمامیت خواهی درون حاکمیت، با اپوزیسیون خارج از کشور، برای حذف جریان اصلاح طلبی؛ برای نمونه نیتی از کارکرد دولت تدبیر و امید که مورد حمایت اصلاحات بوده است و استمرار گرا خواندن اصلاح طلبان و بکار گیری قدرت شبکه مجازی در این سمت و سو؛ از عواملی است که تا حدودی افکار عمومی را مخدوش کرد. قطعا یکی از عوامل اثر گذار بر افزایش خشم مردم، حذف امید آنان از اصلاح سیستم حکومت بود. با از دست رفتن کور سوی امید و انتظار مثبت مردم و البته با فشارهای همزمان اقتصادی شورش ها و اعتراضات خیابانی مردم شکل جدیدی بخود گرفت. لذا بر این باورم که حداقل بخشی از اعتراضات خیابانی به حق مردم، معلول از دست دادن امید آنان به هر گونه اصلاح در دریای مواج فسادی بود که در این کشور براه افتاده است. همزمانی چنین حالتی با پایان یافتن عصر برجامی و تهدیدات ناموجه رئیس جمهور  امریکا آقای ترامپ برای تحریم های مجدد و فشار عملی بر ایران مزید بر علت بود.

بنابر این، تصور به خط پایان رسیدن اصلاحات، معلول دو جریان عمده یکی فشار رسانه ای و پیشی گرفتن ذهنیت بر عینیت در جامعه و دیگری بحران واقعی در درون جریان اصلاحی کشور بود.

2 - بحران درونی اصلاحات از آنجا آغاز شد که بخشی از این جمعیت (که متناسب با مدعای خود باید پاک ترین و منزه ترین جریان کشور باشند)؛ با فرصت طلبی و کاسب کاری های خود مدارانه بدنبال منافع شخصی یا گروهی خود بودند. به همین سبب جناح قدرت گرای درون اصلاحات» شکل گرفت و اصلاح طلبی را در مواردی با سکوت در برابر مظالم و مصلحت گرایی همراه کرد.        

3 – بحران تئوریک یا گفتمانی جناح اصلاح گرا، به رغم روز آمد بودن اصلاحات در شرایط نخستین خود، اصلاحات اکنون در حدود بیست سالگی خود؛ از فقدان گفتمان روزآمد رنج می برد. در شرایط موجود اصلاحات هم از ناحیه اهداف و هم از ناحیه روش ها با فقر تئوریک و گفتمانی روبروست و این پدیده می تواند ریزش نیروها را در پی داشته باشد.

از آنجا که اینجانب در راهبرد های تقدیمی خود، همچنان اصلاحات را نه با رویکرد آرام و تدریجی موجود، که اصلاحات بنیادین، پر شتاب و مطابق خواست مردم » را نسخه شفا بخش کشور می دانم؛ رهایی اصلاحات از مشکلات و فعال شدن آن در کشور قطعا در راستای منافع ملی، پایداری کشور و شرط آرامش و پیشرفت خواهد بود. اینجانب راه غلبه بر مشکلات درونی را طراحی گفتمان و خط مشی روز آمد و عمل به موقع می دانم. در آن صورت هر تحول سازنده ای در دستان پر توان آنان خواهد بود. 

یاد آوری آن که، اصلاحات بنیادین علاوه بر ضرورت تبدیل شدن به مطالبه سراسری و خیرخواهانه جناح اصلاحات در کشور، حتما ورود و اقدام رهبری محترم در آن اامی است؛ بسیاری از اقدامات مورد نظر تنها با خواست و اراده ایشان قابلیت اجرایی دارد. در غیر این صورت مشی اصلاحات بنیادین، اصلاحات را نجات می دهد؛ اما در زمینه نجات کشور حتما ناکام خواهد بود.   

رویکرد نوین به روز دانش آموز

پدیده «تربیت» در آموزش و پرورش

بیست نکته در مورد ارزش ها و نظام های ارزشی انسان

اصلاحات ,جریان ,کشور ,های ,مردم ,بحران ,در این ,جریان اصلاحی ,اصلاحی کشور ,در کشور ,بخشی از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها